Tuesday, October 22, 2013

داستان


برف

سر پیچ از هم جدا شدند. یکی زندانی بود، دیگری زندانبان. زندانی دوره ی محکومیتش را گذرانده بود و زندانبان دوره ی خدمتش را. چمدان هایشان پر از گذشته بود، حوله ی کهنه، ریش تراش زنگ زده و آینه ی جیبی و ...
آن ها سرنوشت مشترک داشتند. هر دو خاطرات خود را پشت میله ها گذاشته بودند و وقتی سر پیچ از هم جدا شدند، برف بر هر دوی آن ها یکسان می بارید.

از «فرشته ها»، مینی مال های «رسول یونان»

life's great

After one and a half year of having this little beautiful creature


بعد از گذشت یک سال و نیم از داشتن این موجود کوچک زیبا

Wednesday, October 16, 2013

It's nice

When I'm thinking of someone and (s)he calls right after.


وقتی دارم به یک نفر فکر میکنم و بعد خودش تلفن میزنه.

Thursday, October 10, 2013

Autumn is here / پاییز اینجاست

Laleh Park, Tehran, Iran
September 28, 2013

"Autumn is here" by Me

پارک لاله
تهران، ایران
6 مهر، 1392

Billboards

One who hasn't come to you on their feet wont stay with your insistence.
Ardeshir Rostami
from "sketches and scribbles: Ardeshir_Nameh"


کسی که با پای خود نیامده باشد با دست های تو نمی ماند.
اردشیر رستمی
از «طرح ها و نوشته ها: اردشیرنامه»

Saturday, October 5, 2013

short stories



I want to report an accident
“Celia, it’s all your fault. You’ll find my bloated body in the pool. Farewell, Umberto.”
She stumbled out, the note in her fist, and saw me, floating face down, like a giant fly marooned in jell-O.
When she leapt to rescue me, and remembered she couldn’t swim, I got out.
                                            - Convict 338412
Written by Tom Ford
From “The world’s shortest stories” collected by “Steve Moss”


می خواهم حادثه ای گزارش کنم
«سلیا، همه اش تقصیر توست. سرانجام جسد متورم مرا در استخر پیدا می­کنی. بدرود. امبرتو.»
او یادداشت در مشت و با گام های متزلزل بیرون دوید، مرا دید، شناور با چهره ای درون آب، چون مگسی غول پیکر که در ژله غرق شده باشد.
وقتی برای نجات من خود را به آب انداخت و به یادآورد شنا بلد نیست، از آب بیرون آمدم.
-  محکوم شماره 338412
نوشته ی تام فورد
در کتاب «داستان های 55 کلمه ای»، گردآوری «استیو ماس»، ترجمه «گیتا گرکانی»

Wednesday, October 2, 2013

Billboards

"This too, shall pass"
Noticed this while taking a walk from Taman Tasik Perdana park to KL central station,
Kuala Lumpur, Malaysia

«این نیز بگذرد»
مالزی، کوالا لامپور